کد خبر : 27896
تاریخ انتشار : دوشنبه 29 مرداد 1403 - 20:55
مسئله و مشکل اصلی آموزش و پرورش ایران چیست؟
مسئله و مشکل اصلی آموزش و پرورش ایران چیست؟ بسم الله الرحمن الرحیم پنجمین جلسه از سلسله جلسات توسعه در آموزش و پرورش سعید خادمی، میزبان جلسه: به نام خداوند بخشاینده مهربان خدایی رو شاکرم که این توفیق را یافتیم در پنجمین جلسه از سلسله جلسات توسعه آموزش و پرورش در ایران با موضوع “مسئله
مسئله و مشکل اصلی آموزش و پرورش ایران چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجمین جلسه از سلسله جلسات توسعه در آموزش و پرورش
سعید خادمی، میزبان جلسه:
به نام خداوند بخشاینده مهربان خدایی رو شاکرم که این توفیق را یافتیم در پنجمین جلسه از سلسله جلسات توسعه آموزش و پرورش در ایران با موضوع “مسئله و مشکل اصلی آموزش و پرورش ایران چیست؟ و نقطه عزیمت کجاست؟”
در خدمت یکی از محبوب ترین چهره های آموزش و پرورش ایران جناب آقای دکتر سید جواد حسینی باشیم و خدمت همه عزیزان خیر مقدم عرض میکنم
آقای دکتر سید جواد حسینی متولد ۱۳۴۶ دکترای تخصصی جامعه شناسی عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان سابقه سرپرستی وزارت آموزش و پرورش سابقه ریاست سازمان آموزش و پرورش استثنایی و معاونت وزیر آموزش و پرورش و همچنین مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی از سوابق این همکار و مدیر فرهیخته و ارجمند هست مردی که نمیشه ایشون رو دوست نداشت و به نظرم همه اتفاقاتی که رقم میخوره باعث میشه که به محبوبیت ایشون افزوده بشه
خب مستحضرید من در حد یکی دو دقیقه عرض کنم آقای دکتر حسینی در تمام ارزیابی هایی که صورت گرفت در کار گروه انتخاب وزیر، در پیشنهاداتی که تشکل ها داشتند و احزاب و همچنین در نظرسنجی هایی که عموما شکل میگرفت حائز بالاترین آرا بودند
دکتر سیدجواد حسینی:
با سلام خدمت همکاران گرانقدرم، از اینکه در خدمت شما و دوستان عزیز در سراسر ایران و همچنین عزیزان مون در مشهد در هتل سینور هستیم خیلی خوشحالیم به ویژه فرمودید که استاد عزیز ما جناب آقای دکتر فانی و همچنین استاد خانم دکتر حکیم زاده هم در جلسه شرف حضور دارند خدمت این دو بزرگوارم به طور ویژه بنده عرض سلام و احترام دارم و در خدمتتون هستم، اگر اجازه بدید پس من بحثم رو شروع کنم بحثی که امروز در امشب در واقع در خدمت عزیزان هستیم یه بحث نظری و در عین حال به نظر خودم مهمه چون من معتقدم که ما اگر در واقع به مسائل اساسی نپردازیم سایر مسائل به سادگی قابلیت حل و فصل شدن نداره به همین دلیل عنوان این بحثی که در خدمت شما هستم رو گذاشتم مشکل اصلی نظام آموزش و پرورش ایران چیست؟ و نقطه عزیمت کدام است ؟
تمام صحبتی که من در این ۴۰ دقیقه یا ۴۵ دقیقه خواهم کرد، پیرامون همین موضوع بنابراین از پردازش به آمار و ارقام و اطلاعات اگر لازم بود در قسمت پرسش و پاسخ من در خدمت شما هستم بحثم رو در سه تا محور من پیش خواهم برد
محور اول؛ چون از مشکل اصلی میخوایم صحبت کنیم می خواهم به مخاطبین بگم که از سایر مشکلات آموزش و پرورش بی خبر نیستیم بنابراین یک مروری میکنم و عمده ترین مشکلات آموزش و پرورش که البته در مرور به فهرست مطالب را طرح خواهیم کرد و عبور خواهیم کرد اما در بخش دوم میایم و میگیم که اصلیترین مشکل اصلی که همه این مشکلات بر روی اون ستون در واقع استوارند و تا اون مشکل اصلی حل نشه سایر مشکلات حل نمیشوند بلکه حمل میشوند چیست و در محور سوم هم خب طبیعیست که هر جا ما صحبتی مطرح میکنیم یا هر کسی صحبتی را طرح میکنه راهبردی و نقطه های عزیمت و راه برون رفت در واقع اشاره من با همین سه تا محوری که عرض کردم خدمت شما بزرگواران
اگر اجازه بدید بحثم رو شروع کنم ابتدا محور اول اگر از ما پرسش بشه که مشکلات اصلی آموزش پرورش چیست؟ جناب آقای دکتر فانی در همان ابتدای وزارتشون گروهی رو مامور کرده بودند حدود فکر کنم ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ تا مشکل در نظام آموزش و پرورش ایران برشمرده بودند چون گاهی معلمان عزیز یا کسانی که درگیر با آموزش پرورش هستند من میبینم خیلی تلاش میکنند که به وزیر و معاون وزیر و رئیس سازمان دسترسی پیدا کنند مشکلات انتقال بدهند.
یادم میاد یه روزی مدیر کل فرهنگی اجتماعی استانداری بودم یک ماه یک گروهی را مأمور کرده بودم که مشکلات حوزه سلامت رو احصا کنند. مشکلات سلامت که احصا شد در حضور استاندار و آقای دکتر بهرامی رئیس دانشگاه علوم پزشکی و معاونینش ما قرار بود گزارش بدیم من چون آقای دکتر بهرامی و معاونین شون رو خیلی دوست میداشتم یه خورده مأخوذ به حیا بودم که مشکلات بگم الان ناراحت میشه! عصبانی میشه.
خلاصه با زبان خیلی احترام من عرایضم تمام شد منتظر واکنش آقای دکتر بهرامی بودم آقای دکتر بهرامی که شروع کرد، گفت: آقای حسینی ۴۰ مورد مشکل مطرح کرده بود که درسته ولی ۷۰ ، ۸۰ مورد مشکل دیگه است که نگفتند.
من میگم حالا بحث اینه که واقعیت اینه که مشکلات آموزش و پرورش و نه تنها مشکلات آموزش و پرورش اصلا مشکلات جامعه ایران اینقدر اومده رو از دل جامعه مشکلاتی که مثلا با چشم عامیانه و عادی دیده نمی شود بیرون بکشه به جامعه نشون بده و هشدار بده من فکر میکنم مشکلات آموزش و پرورش هم اینقدر مثل سایر ابعاد جامعه بسیاریش و عمده ترینش روی کار آمده است که تقریبا هم معلمین هم مسئولین بهش واقف اند برای اینکه بدونید من هم بهش واقف هستم یه اشاره میکنم تا بعد بگم که برای اینکه این مشکلات. حل بشه تا حمل باید به چه مسئله بپردازیم این مسئله اصلی همینه چیز خیلی خاصی نیست شاید کل حرف من در دو خط قابل جمع بندی باشد .
یک روزی از من پرسیده بودند که آرمان اصلی آموزش پرورش ایران بر مبنای اسناد بالا دستی چیه؟
من گفتم یک مربع طلایی رو من میتونم به شما بگم که اون مربع طلایی عبارت است از ارتقا کیفیت، توسعه عدالت، مشارکت و تعمیق هویت این مربع طلایی شاید ۴ ستون اصلی کارکردهایی باشه که به صورت آرمان نظام تعلیم و تربیت باید اونها رو در واقع دنبال کنیم.
اما از اینور جالبه آموزش پرورش نه تنها در تحقق این اهداف بلند کامیاب نبوده است که برعکس این اهداف بلند تبدیل به بحران شدند یعنی ما امروز در آموزش ایران، با بحران کیفیت با بحران عدالت با بحران مشارکت با بحران هویت و با بحران کارآمدی و با بحران مشروعیت مواجه است و این در واقع جای شوربختی داره که بعد ازش نام ببریم.
اگر دوستان مطالعات صاحب نظران تعلیم و تربیت را به ویژه جامعه شناسان آموزش و پرورش مطالعه کنند ما تقریبا تا دهه ۱۹۷۰ میلادی در ادبیات آموزش و پرورش آنچه میبینیم. بیان و توصیف کارکردهای مناسب آموزش و پرورش به عبارت ساده بگم همه از خوبیهاش میگن تا ۱۹۷۰ از سالهای ۱۹۷۰ به بعد از که تیغ تیز نقادیین به روی نظام تعلیم و تربیت میشود و انتقادها شروع میشه و پارادایم های انتقادی شکل میگیره این پارادایم های انتقادی شاید اگر بخواهیم اینها را فهرست کنیم در جمع بندی کنیم در پنج عنوان خلاصه میشه.
عمدتا پارادایمهای انتقادی یکیش اینه که آموزش و پرورش قرار بوده خلاقیت و نوآوری و پرسشگری و تفکر واگرا رو شکل بده و اکنون تفکر همگرا و تسمه پروانه ای و تسلیمی و تابعی شده، حافظ محور شده است.
دومین انتقاد این است که میگویند آموزش و پرورش بیشتر دادههای ذهنی و مفاهیم ذهنی را در صندوق ذهن دانش آموزان انبار میکند، آموزش و پرورش بانک مانند، آموزش و پرورش مخزن گونه ، صندوقچهای! اینا نمونههایی از تعابیری است که برای در واقع این ناکامی آموزش به کار برده میشه آموزش بایستی به تغییر اصلا یادگیری باید به تغییر در زندگی آدم منجر بشه انگار نشده آموزش نتوانسته این کار را محقق کنه
سومین بخش از انتقادات اینه که نظریاتی داریم ما در جامعه شناسی آموزش و پرورش به نام نظریات تطابق، حرفش اینه که نظام آموزش و پرورش گویی تمام هم و غم خودش را به کار گرفته تا آدما رو تطابق بده با وضع موجود استمرار بدن وضع موجود رو بپذیرن وضع موجود را کنسرواتیسم بشن نسبت به وضع موجود و گویی کارکرد تغییر دهندگی، پیشروندگی و اینها که کارکرد اصلی نظام تعلیم و تربیت است از نظام تعلیم و تربیت ستانده شده است اینم انتقاد در واقع سوم یا چهارم که به نظام تعلیم و تربیت میشه.
یه انتقاد دیگری این است که در آموزش و پرورش، آقای دکتر فانی در یک جایی یه جمله خیلی خوبی فرمودند گفتند عدالت کمی در آموزش و پرورش بعد از انقلاب خوب اتفاق افتاده بعد فرمودند عدالت کیفی چندان توفیق نداشتیم. یکی از مصادیق عدالت کیفی رو این دانستن که آموزش و پرورش باید بتواند. مبتنی بر تفاوتهای فردی استعدادهای آدما رو شکوفا کند یعنی از آموزش و پرورش فرمال کارخانهای یک دستساز و جعبهای و دور بشیم منتقدین گفتند گویی آموزش و پرورش توفیقی پیدا نکرده در داخل یک کلاس یه معلم میزاره یک درس میگذاره در شرایط بدترش، روز اول مهر منطقه سردسیر و گرمسیر یکی باشه، یک کتاب یک معلم یک ساعت محتوا.
بالاخره یه اشکال پنجمی که اتفاقاً این دولت و جناب آقای پزشکیان برایش خیلی تمرکز داره عدالت آموزشی است دوستان عزیز میدانم که محور اصلی عدالت که خانم دکتر حکیم زاده هم من در جلسه گذشته فکر کنم یا جلسه پیش از گذشته پیش از آقای دکتر عمادی، پیرامون عدالت آموزشی صحبت کردند داده های بسیار خوبی رو مطرح کردن اتفاقا در گروه گذاشتم! دادههای بسیار روشنی است که نشان از ناکامی آموزش پرورش در چنین کارکردی در ایران دارد ببینید چرا میگم عدالت این خیلی مهمه دوستان! به خاطر اینکه وقتی که آموزش و پرورش شکل گرفت یک نکته مطرح شد و اون این نکته بود که آقا آموزش و پرورش ارزان ترین، راحت ترین و فراگیرترین راه عدالت است.
ارزان است بخاطر اینکه کارخانه بزنید به مواد اولیه نیاز دارید به آموزش مواد اولیه خدا در اختیار گذاشته، دو سرمایه میخوای مدرسه بسازی معلم استخدام کنی دولت ها. معلم استخدام میکنند مدرسه میسازن فقط تو باید خودت آماده باشی بری مدرسه بنابراین خیلی ارزان هست. هم ضمناً همه این سرمایه را دارند، ضمناً راحتترین راهی است که طبقات پایین از این پیچ هرز شیطانی توسعه نیافتگی نجات پیدا کنند یک دنده باید بزنی تو دنده گیر کنه گفتن اون دنده آموزش هست!
این بحث را من در ادبیات جامعه شناسی ۲ سال خودم مطرح کردم، حقیقتش اومدم کارکردهای محافظتی برای آموزش مطرح کردم.
گفتن آقا دانش آموز توی جامعه است قبل از اینکه بره مدرسه، در جامعه نابرابری زیادی است . اولیا یک دانش آموز پولداره اون یکی مستضعفه! این یک ولی داره تکنولوژی داره اون نداره ! سرمایه فرهنگی داره اون نداره! امکانات داره اون نداره ! بنابراین بیرون از مدرسه نابرابری میداد.
مدرسه که راحتترین و سریعترین و فرا گرفتن راه تحرک اجتماعی است باید محافظت کنه از متغیرهای ناساز بیرون از مدرسه، در داخل مدرسه به عبارتی بچهها باید پشت در مدرسه تمام نابرابری های اجتماعی اقتصادی فرهنگی شان مدفون بشود و مدرسه این نابرابری را شناسایی کند. دو مکانیزم های جبرانی طراحی بکند. تا اون تحرک اجتماعی تا اون عدالت آموزشی و در نتیجه عدالت اجتماعی محقق بشه!
من عذرخواهی میکنم از دوستانی که در جلسه طرقبه بودن این جمله رو گفتم یکی از خویشاوندان ما ۵ ساله رفته به کانادا تو مونترال کاناداست اینا اومده بودن در ۲۰ روزی مهمان ما بودن تو ایران بچه مدرسه ای داشت سال نهم اسمش هم رشا بود من بالغ بر ۵ الی شش ساعت با این صحبت کردم راجع به آموزش و یک ترم درس گرفتم. یکی از نکاتی که به من گفت گفت روز سوم مدرسه ام که برگشتم خونه ، مامان رشا میگفت که از پسرم پرسیدم چی به معلمت گفتی؟ رشا گفت من چیزی نگفتم! مامانش گفت نه معلم زنگ زده گفته دو تا کار باهات دارم یک میخوام ازت عذرخواهی کنم و یکی ازت تشکر کنم ، دوستان توجه کنند چرا تشکر؟ گفت تشکر کنم ، چون رشا گفت دیکته بهش گفتی دیشب. کاری که من باید بکنم تو کردی تشکر از اینکه من چقدر کم کار کردم که تو مجبور شدی! یعنی مدرسه داره کارکرد محافظتی است میگه هرچه دانش آموز نیاز داره برای تقویتش برای همه چیش باید مدرسه داشته باشد نکته دوم گفت که من در بهترین مدرسه مونترال اسم نوشتم در یک منطقه مستضعف بهترین مدرسه! گفتم چرا در منطقه مستضعف بهترین مدرسه در مناطق محروم به همین کارکرد محافظتی که من دارم میگم فول امکانات مدرسه. فیزیوتراپ داره پزشک داره مشاور داره روانشناس داره درست تقویتی داره فول پول در حالی که در منطقه برخورد خانواده ایران شما میگید بهترین مدرسه نزدیک ترین مدرسه
وقتی که دولت بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی در دوره آموزش عمومی. باید برای همه امکانات فراهم کنه مجانی و در دوره وزارت دکتر فانی در دوره خودشان ۱۲۰ تا مدرسه تک دانش آموز داشتند ۱۲۰ تا دانش آموز دسترسی فراهم بکنه و بعد در زمان جنگ من در حضور رئیس جمهور سابق آقای دکتر فانی هم بودند عرض کردم در زمان جنگ بودجه دفاعی و سلامت ما دو و نیم برابر. بودجه سلامت و آموزش ما دو و نیم برابر دولت سهم خودشو از بودجه نمیزاره یعنی چی الان من به شما آمار بدم ۷۰ درصد سهم آموزش دانش آموز را دولت در سبد خانوار میگذارد یعنی ۳۰ درصد خانوار باید بده ، چون نداره بده اون که دارن میرن مدرسه خاص برای خودشون میسازند مدرسه خاص میره ۲۴ نوع مدرسه ایجاد میشه. چه بلایی به سر ما میاره کیفیت آموزش رو به صورت فراگیر لطمه میزنه و عدالت را به شدت زیر سوال میبرد ۸۰ درصد کنکوریهای زیر ۳ هزار نفر طبقات بالای جامعه بودند
این نشانگر این است که نظام آموزشی ما کارکرد محافظتی نداره و مدرسه هم کارکرد محافظتی نداره من بارها گفتم. اتفاقا فکرم کردم که کلمات هم وزن بگم مخاطب تو ذهنش بمونه گفتم نه تنها این کارکرد آموزش و پرورش که باید عدالت آموزشی را مستقر کند و نابرابری کاهش بده کم نکرده و محافظت نکرده بلکه این نابرابری ها را در داخل مدرسه تثبیت کرده است یعنی اون که بیرون از مدرسه پول نداشت اینجا مدرسه خوب نداره اون که داشت مدرسه خوب دارد. ای کاش فقط تصویب میکرد بلکه تشدید هم کرد چون اون که بیرون بود ماشین خونه داشت اینجا یه چیزی به دارایش اضافه شد مدرک تحصیلی ای کاش فقط تثبیت و تشدید میکرد بلکه تشریح هم کرد یعنی مشروعیت بخش ما مدرسه هم اومدیم تو آزمون ها عملکرد مان خیلی بهتره. بنابراین ببینید ما میگیم یکی از اون مسائلی که در واقع در آموزش پرورش ایران است و خیلی جدی است و این را من یک مقداری روش توقف کردم به خاطر که هم خانم دکتر حکیم زاده و هم در صحبت و هم اینکه این دولت بر این نکته خیلی تاکید میکنه داستان ویژهای است که واقعا باید به طور ویژه بهش بپردازیم
همچنین ساختار متمرکز نظام آموزشی ما یک ساختار عمودی بخشنامه گرای لایه بندی و مدرسه نامه محور و مشارکت گریز و مشارکت پرهیز است همچنین. ما دارای یک نظام معیوب مثلث حکمرانی مطلوب در آموزش و پرورشی توضیح دادم ارجاع میدم الان فقط در حد دو دقیقه یه توضیح راجع بهش میدم مثلث معیوب حکمرانی در نظام آموزش و پرورش ایران یعنی چی؟ یه جلسه هم اگر یادتون باشه تو زیست خاور من توضیح دادم دوستانی که بودن یادشون است این مثلث من گفتم سه تا ضلع داره: مثلث عقل قلب ربط
مثلث حکمرانی از جمله در آموزش و پرورش. عقل یعنی دایره سیاست گذاری و شناختها و اسنادی که برای مثلاً آموزش طراحی کنیم الان تو جامعه ایران حدود ۴۷ تا سند راهبردی ما داریم قلب یعنی انگیزشی که آدمیانی که قرار است اسناد را محقق کنند و ربط یعنی اینکه این آدمیان در یک سازمان فرا سازمانی یا وزارت آموزش پرورش که پیچیده ترین سازمان است باید با همدیگه ارتباط داشته باشند تعامل داشته باشند مشارکت کنند فرهنگ سازمانی یکسان داشته باشند تا این محقق بشن من عرض کردم این مثلث معیوب است آموزش ایران.
در سیاست گذاری اسناد فرادستی ما ،
یک آرمانیست تخیلی است غیر دقیق مبهم ناهماهنگه از جمله سند تحول بنیادین
دو قلب معلمین دچار بیرمقی روان جامعه شناختی شدند بنابراین هر چقدر هم سیاست شما خوب ترسیم کنید و تدوین کنید اصلا به اون سیاست نزدیک نمیشه.
دکتر قالیباف یادم میاد در دوره اول که صندلی داغ داشتیم توی صندلی داغ آمده بود زمان فرمانده نیروی انتظامی بود گفت داشتیم میومدیم با لباس شخصی به مشهد توی نیشابور که پاسگاه ما را گرفتند نشناختم ما نگفتیم قالیبافیم گفتیم بمونیم ببینیم چیکار میکنن گفتن امشب بمونید اینجا گفتم هیچی نگید شب موندیم صبح بالاخره کارامونو کردیم اومدیم. یه جملهای گفت برای من خیلی دردناک بود درست ولی دردناک گفت: فهمیدیم آن موضوع که در ستادهای تهران تصمیم میگیریم یه چیزه یه کلانتری به طرف جنوب میره کار خودشون میکنن
این داستانی است که در واقع بین ستاد و مدارس ما هم بین سیاست گذاری و اسناد و عمل مدرسه ما متاسفانه حاکمه بنابراین چون انگیزه نیست چرا این نیست بخاطر اینکه ربط یعنی شما ما اگر سه تا قوه داریم گاهی با هم ربطشون خوب نیست. میایم توی هیئت دولت ۱۹ تا وزیر و ۱۱ تا معاون رئیس جمهور داره رئیس جمهور با هم ربط ندارن آموزش و پرورش ۱۱ تا معاون داره این ۱۱ تا معاون به هم ربط ندارن توی معاونت آموزش ابتدایی یا معاونت استثنایی که من بودم یا متوسط واحدهامون با هم ربط ندارن بنابراین حکمرانی معیوب حاکم میشه نتیجه این حکم به هر حال کاهش افت عملکرد وجود دارد بعد هم این اسناد ببینید یه روزی من در شورای عالی آموزش و پرورش کشور. راجع به این سند تحول بنیادین صحبت بود یه صحبتی کردم طبقه بندی کردم من گاهی یه طبقه بندی میکنم یک اصطلاحاتی به کار میگیرم که اون اصطلاح تو ذهن مخاطب بشینه بمونه در واقع من اونجا سند تحول بنیادین و آموزه ها شد تقسیم بندی کردم به آموزه های تاسیسی آموزه های تعطیلی آموزه های تعدیلی و آموزه های تثبیتی یه بار دیگه بگم آموزه های تاسیسی آموزه های تعطیلی آموز های تعدیلی آموزه های تاسیسی. بعد اونجا محکم گفتم که آموزههای تاسیسی اون آموزه اول یک کار نوآورانه را انجام بدهید ما یه دونه عمل نکردیم یه جاهایی اضافیست تعطیل کنید یه دونه تعطیل نکردیم یه جایی گفته کاری که میکنید یک کمی تعدیل کنید یک کمی یک کاری کردیم اما اونجایی که ما ادعا داریم صدر اجرا کردیم کارهای تثبیتیست یعنی کارهای میکردیم الان میتونیم به بنده سند بزنیم چرا چون سند. گاهی مبهم گاهی اهداف آرمانی و تخیلی داره گاهی متضاده از همه مهمتر قلب مدرسه که معلم نمی تپه ربط برقرار نیست حکمرانی معیوب شکل میگیره و در نتیجه اینم یکی از مشکلات بسیار بسیار جدی است که من به عنوان مشکلات آموزش پرورش داره نام میبرم
نیروی انسانی جذبش نگه داشتش منزلتش رتبه بندیش توزیع ساماندهیش معیشتش دچار مشکله خوشحالم که امروز آقای دکتر کاظمی. قانون خاص نظام پاداش دهی به معلمان را مطرح کرد که قبلاً آقای دکتر فانی چندین بار گفته بود قبلا من تحت عنوان یادداشتی معلمان را از کارمندی به علمی و امروز خوشحالم آقای دکتر کاظم مطرح کرد و همین یه دونه کار برای معلمین صورت بگیره چند گام مهم رو به جلو محسوب میشه همچنین فضا و تجهیزات فناوری های نوین دچار مشکل ازش بگذرم ما وقتی میگیم فضا تجهیزات و فناوری امروز دوستان عزیز یه مفهومی در یادگیری مطرح شده به نام یادگیری غوطه ور اگر آقای. یادش باشه وقتی من راجع به معلم بلاگرها توی سالن جهاد دانشگاهی صحبت کردم از یادگیری غوطه ور نام بردم یادگیری غوطه ور یادگیری است که نه تنها تمام حواس آدما درگیر یادگیری باشه بلکه محیط و تکنولوژی هم آدم را درگیر کند مثلا مدارسی که در متاورس از یادگیری غوطه یاد میشه دیوارهای متحرک الکترونیک درست میکنن که شما کلاس تبدیل میشه به طبیعت تصاویر چند بعدی میاد غوطه ور میکنه آدم را در یادگیری آدم را به کار میگیره. نترمن پدر تسلط مغزی میگه مغز آدم ای بی سی دی میگه سه درصد آدما ۴۷ درصد آدمها دو ربیاند یعنی استفاده نمیکنند ۹۷ درصد استفاده نمیکنند یادگیری غوطه ور دانش آموز را درگیر تمام ساعتی با همه ابعاد ظرفیت خود و یادگیریش و خوب اینها مشکلاتی است که ما الان باهاش مواجهیم. ناهم زمانی و ناهمزبانی آموزش و پرورش به صورت نسلی و اصلی یکی از جدیترین مشکلات نظام تعلیم و تربیت ماست
به قول آقای دکتر نعمت الله فاضل به عوض که سوژه مدنی تربیت کنه نظام آموزش و پرورش ما اکنون سوژه مقاوم تربیت میکنه ساختار متمرکز متصل عرض کردم فقدان نظام جامعه ارزیابی عملکرد من خیلی متاسفم که به شما بگم ما الان اگر از ما سوال کنند که آقا نظام تعلیم و تربیت ایران را بخواهید خوب بسنجید به یک سنج قابل اعتماد داشته باشید. من با کمال تعصب میگم فقط نمرات امتحان نهایی که تازه اعتبارش ضعیفه ، دو نوع سنجش دیگه که یکیش مثلا کنکوره یکیش پرلز یکیش تیمز اینا تازه خارج از آموزش پرورش یا بین المللی است ما نظام سنجش جامعه نیاز داریم
اگر از من بپرسند معلماتون کیفیتش چیه؟؟ پاسخ رو نمیدونم مدیریت مدارس در چه وضعیت نمیدونم کیفیت سازگاری بچه ها در چه وضعیتی نمیدونم معلمین در چه کیفیتی هستند کیفیت رتبه بندی شان کنیم نمیدونم
این نظام هم یکی از مشکلاتی است که واقعا وجود داره که بایستی. بهش رسید برنامه درسی ملی غیر منعطف پربار حجیم تک ساحتی غیر کاربردی حافظه محور املایی تا انشایی دیگر آموزش پرورش را رنج میده و همچنین سیاست زدگی کمی گرایی روزمرگی بی ثباتی در مدیریت فقدان نظام مدیریت شایسته سالار اگر یک نهاد سازمان وزارت خانه باشه که از همه نهادها و سازمان ها باید مصون از تغییرات سیاسی در مدیریت باشه آموزش و پرورش حال آنکه اولین جایی است که تاثیرپذیره متاسفانه
نظام بودجه ریزی و اعتبار و اقتصاد آموزش و پرورش همه ما میدونیم یک آموزش پرورش استاندارد دست کم ۲۰ درصد بودجه کشور باید بهش تعلق پیدا کنه ما الان دو و نیم درصدیم یا آموزش استاندارد سهمش از جی دی پی حداقل چهار و نیم باشد ۷۵ هزار میلیارد تومن کسری بودجه داشته باشد و تازه کسری بودجه تو اسفند تامین میشه یعنی زمانی که سال گذشته نظام آموزش پرورش استاندارد نباید ۶۹ درصد سرانه دانش آموزیش بودجه داشته باشد یعنی ۳۱ درصد دیگر ما سر ریز میکنیم.
البته فهرست طولانی از این مشکلات که میشود در قالب آموزشهای کارخانهای مدارس تفکیکی تا ترکیبی تمرکز بر بزرگسالان تا کودکان و عملکرد نامطلوبی که ۵۰ درصد فقر یادگیری را ما امروز داریم دوستان ما ۲۰ درصد عدم دسترسی داریم یک شاخص فقر ۳۰ درصد افت یادگیری با همدیگه ما دچار ۵۰ درصد فقر یادگیری هستیم یک میلیون بازمانده از تحصیل. نمرات آزمونهای نهاییم که بین ۱۰ و ۱۲ است آزمون تست که در آخرین از ۵۸ کشور ما ۵۴ شدیم و همیشه از ۵۰۰ کمتر اخیرا یک کاری را انجام دادم دلم میخواست در یک جلسه مجزا گزارش بدم ولی الان در حد دو دقیقه یک اشاره بکنم با آقای عرب دوستان هستند گفتم آقای عرب جای تاسفه که من الان نمیدونم سند چشم انداز چشم انداز ما که از سال ۱۳۸۴ آغاز شده تا ۱۴۰۴ سال دیگه. گفته که ایران باید جایگاه برتر تو اقتصاد و فناوری علم داشته باشد خب یه بخش از این علم آموزش و پرورشه دیگه با خودم گفتم که یه جایی داشتم یک برنامه مینوشتم با خودم گفتم وضعمون چجوریه یه سال دیگه هرچی گشتم هیچی پیدا نکردم آقای عرب را مامور کردم گفتم آقای عرب برو تلاش کن چقدر زیبا انجام داد رفت از بانک جهانی ترجمه کرد ۴۰ شاخص آموزشی و پرورشی. شاخص را شنیدید من عرض کردم که ما برای اینکه ببینیم در صنعت چشم انداز ۱۴۰۴ چقدر موفق بشیم ۴۱ شاخص بررسی کردیم ما رتبه دوازدهم بوده در حالی که سال دیگه بیشتر به آخر این در واقع هدف گذاری نداریم در شش شاخص اول تا پنجم و در این ۵ باز در یکیش فقط پوشش اصلی دانش آموزان ابتدایی اول هستیم در هر شاخه پنج تا دهم منطقه هستیم در هشت شاخص ۱۰ تا پانزدهم منطقه هستیم و در ۱۳ شاخص. تا بیست و پنجم منطقه به عبارتی ۷۵ درصد شاخصهایی که ما باید اول میشدیم کمتر از پنجیم و تنها در ۲۵ درصدش بین یک تا پنجیم و در یه دونهش فقط یک شدیم این معنیش ناکامی و عدم کامیابی ماست متاسفانه در در واقع اهدافی که طبق برنامه و اسناد چشم انداز پیش بردیم اینها به دلیل مشکلات که آموزش و پرورش دارد
اما به من اجازه بدهید به اصل بحث که رسیدم اصل بحث را خیلی کوتاه میخوام بگم اصل مطلب این بود که من موضوع را باز کنم برای شما. که ما در آموزش و پرورش مشکلات این چنینی داریم و همین جمعی که اینجا الان هستند همه معلمان نجیب و استادان بنده هستند اگر فرصت بیابند بر این فهرست می افزایند همچنان ادامه میتونن بدن این مشکلات است و این مشکلات هم مال امروز و دیروز نیست از قدیم الایام بوده است انتقال یافته است توزیع شده است تشدید شده است تعمیق شده است یه روز توی شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش که رفتیم سرپرست وزارت آموزش و پرورش شدیم بعد از یکی دو ماه شورای آموزش پرورش شده شورای دیگه بود نمیدونم شورای معاون بود گفتم که آقا ما دو ماه اومدیم به عنوان بچه روستا میخوایم توصیف مون رو و روایت مون را از آموزش و پرورش حکایت کنیم بله فهمیدم تو این ۲ ماه اومدم وزارت شما که دیگه دست اندرکاران درجه یکی برای اینکه خیلی هم زیاده گویی نکنم گفتم میخونم دو صفحه نوشته بودم و گفتم راستش باید بگید که درست روایت کردم این حکایت را یا خیر این دو صفحه را خواندم دوستان همه دست زدن گفتن درسته. گفتم این روایت من نبود این روایت گروه مشاورین بهاره که در سال ۱۳۵۳ آموزش و پرورش ایران را توصیف کردند و ما اکنون سال ۱۳۹۹ همچنان آن روایت را روایت کنونی میدونیم معنیش اینه که ما مشکلات طبقه بندی کردیم تکثیر کردیم تعمیق کردیم حمل کردیم اما اگر بخواهیم حل کنیم
محور دوم بحثم باید بریم دوستان عزیز به سراغ اصلی ترین مسئله سوال من اینه که اصلی ترین مسئله مشکل آموزش پرورش ایران چیه من راجع به این خیلی فکر کردم. آموزش آمدند و رفتند برخلاف خیلی ها که میگن اینا ضعیف بودن من میگم آدم قوی بودند برخلاف خیلی ها تحول نبودن بودن برخلاف خیلی ها وقت نداشتند من میگم همه شان کافی وقت هم گذاشتن چون کسی که در قامت وزیر مطرح میشه حتما بایستی یا وزیر میشه یه ویژگی برجسته داشته باشه وقت هم میزارم انجام بشه اما وقتی از خودش می پرسید بعد از وزارت راضی نیستند چرا من. مسئله خیلی اندیشیدند آقای طالبی عزیز این جمع بندی رسیدم یادداشتم کردم این رو مکتوب کردم که مشکل اصلی نظام تعلیم و تربیت را نه در حوزه فرهنگی نه در حوزه اقتصادی نه در حوزه اجتماعی بلکه باید در حوزه سیاسی جستجو کرد و البته این جستجو الان شما شاید ذهنیت شما به آنچه که من بخوام بگم فرق کنه ها من میگم چرا در حوزه سیاسی باید بکنیم برای اینکه من میگم در جامعه ایران و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ما دو نوع پدیده در جامعه داریم یک پدیده که بهش میگیم. اسلوموئینگ پدیدههای کند که قطعیاند آرامند فرایندیاند آهسته گامن دو پدیدههای تند که عینیاند تندن سریع دیده میشن سریع حل میشن جاده سریع درست میشه کارخانه سریع زده میشه مبلمان شهری سریع تغییر داده میشه ساختمان سریع ساخته میشه بیمارستان سریع ملموس درست میشه پدیده های جامعه تندرو فرهنگ چطور خیلی دیر تغییر پیدا میکنه اجوکیشن چطور. آموزش و پرورش شما الان اگر دولت آموزش و پرورش فردا میبینید شما ۲۰ سال دیگه میبینید دولت ها نیستند خب اینو داشته باشید چه اتفاقی میفته اتفاقی میفته اینه که دولت ها این دو تا دست منو نگاه کنید در یک دست و در یک موج منابعی در اختیار دارند و در دست دیگر نیازهاتی دارند که دولت ها باید این منابعی که محدود است به این مشکلاتی که نامحدود است تخصیص دهند و این منابع. کفاف این مشکلات را نمی دهد دولتها حکمرانیها به درستی میان اولویت بندی میکنند در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران با این رویکرد در هیچ دولتی آموزش پرورش در اولویت نبوده است چون پدیده کندرو و من به شما بگم دولت ها مقصر نیستند ما مقصریم آقای مایکل تودارو یکی از توسعه دان هاست ۵۰ تا کشور مطالعه کرد که چرا اینها روند توسعه نتیجه مطالعه اند. مشکل داره بیمارستان اشتغال شان درمانشان سلامت شان عمران شان همه شان مشکل دارند بنابراین نمیتونن همه اینا رو ورداره با این بودجه اولویت بندی میکنه اولویت را به چی میده به ساختمان و راه و بیمارستان و اشتغال اقتصادی که اتفاقا مطالبه مردم اونه مطالبه مردم مقصر نیستند و ما چه باید بکنیم ببینید این مشکل اصلی است بنابراین آموزش و پرورش در سیاست گذاری میره به رینگ وزیر آموزش و پرش در هیئت دولت برای دولت ها همین اندازه که دادش در نره رضایت بخش. محدود دارم مردم از من میخواد بیمارستان بسازند جاده بسازند کارخانه بزنم آقای شام معاون نخست وزیر مالزی یک جمله ازش دیدم لذت بردم گفت ما در مالزی که جز کشورهای آسیایی است کاری کردیم که مردم ما هر نامزد ریاست جمهوری یا هر کاندیدای مجلس شورای پولی بده اصلا بهش رای نمیده آنها آدم های میرن که زیربنایی فکر میکنند و درست برعکس ما که جامعه اصلا درگیر مطالبات این چنین نیست. این مطالبات پاسخ میدن در نتیجه آموزش پرورش به رینگ میره چه اتفاقی در جامعه میفته آن عنصر اصلی که باید رافع این مشکلات باشه کارکرد پیدا نمیکنه بنابراین مشکلات توضیح و تکثیر و توزیع میشن من برای اینکه این نکته را برای شما یه مقدار توضیح بدم اجازه بدید خدمتتون عرض کنم ببینید شما مالزی رو نگاه کنید یه نمونه من خدمتتون میگم اون کشورهایی که عوض کردند آقای محمد عوض کرد. برای اینکه فکر نکنید من رویایی صحبت میکنم آقای محمد وقتی نخست وزیر مالزی شد پایین ترین درآمدهای سرانه و رفاه را داشت این کشور من مصوبات صد بار گفتم ۱۰۱ بار میگم هزار بار دیگه هم میگم تو دولت همین جمله رو گفتم آقای مهاتیر محمد اولین دوتا مصاحبه داره جز اولین مصوب یک حقوق معلم های مالزی را هفت برابر کرد اصلا کاری به عقل هیچ نمیرسه ها جرات اجرا ندارد ۲ مصاحبه دارد پیوست آموزش و پرورش. برای همه وزرا گفته من هیچ رشدی را از هیچ وزیر قبول نمیکنم مگر پیوست آموزش و پرورش بعد مالزی چه اتفاقی افتاد بعد از ۲۰ سال شده دولت رفاه شده یا نشده دو کشور ژاپن ببینید پایین ترین منابع داره بیشترین میزان رشد داره سه ببرهای آسیا را ببینید من بهتون بگم نظریه سرمایه انسان که آموزش و پرورش کلا از نظر انسان اینه که آقا آموزش باید منابع انسانی رو تبدیل به سرمایه انسانی کند این نظریه مطالعاتی در طول سالهای ۱۹۵۰ تا انجام دادند ۵۰ تا کشور. اولین نتیجه گرفتن که آقا ۴۵ درصد درآمد ملی کشورها با آموزش پرورش و به ویژه آموزش ابتدایی معطوف است دومین نتیجه گرفتم گفتم که پر بازده ترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری در آموزش ابتدایی است حتی از معدن بالاتره گفتم شرط باید داشته باشه یک آموزش ها به جامعه پیوند پیدا کنه دو معلما با کیفیت باشند اگر اینجوری باشند سرمایه گذاری بکنید از نظر فقط اقتصاد بیشترین میزان ارزش افزوده را دارید کشورهایی که این کارو کردن همین مطالعه چی میگه ۵۰ تا کشور در طول ۲۰ سال ببینید چی میگه. این کشورها کشورهای اسکاندیناوی یا کشورهای مشهور به ببرهای آسیایی مثل کره جنوبی ژاپن فنلاند سنگاپور بر اساس مطالعه نظریه پردازان سرمایه انسانی در طول ۳۰ سال گذشته این کشوری که نام بردم بیشترین میزان سرمایه گذاری در آموزش پرورش داشتند آنها فکر میکنید صنعت نیاز نداشتند معدن نیاز نداشتند چرا داشتند اینها بیشترین سرمایه گذاری را راجع به آموزش و پرورش کردند چه اتفاقی براشون افتاده خیلی جالبه من دو تا اتفاق این کشورها در طول همین دوره رفاه اجتماعی برابر شده. اتفاق دومشون چیه رشد اقتصادی میانگین ۶ درصد رو تجربه کردند در حالی که در همین دوره اروپا ۳ درصد رشد داشته ببینید این اتفاق براشون افتاده و خدمتتون عرض کنم که لذا به همین دلیل دیگه دارم به پایان صحبت هام نزدیک میشم در سال ۲۰۱۲ در سازمان ملل متحد دوستان عزیز یک سندی تولید شد که افتخاریست برای نظام تعلیم تربیت اون سند اصل حرفش اینه که کشورهای دنیا اگر میخواهید به توسعه برسید اگر میخواهید رنج های بشری تان فرو کاسته بشه. آموزش و پرورش بپردازیم اون زمان آقای بانکیمون دبیرکل سازمان ملل متحد بود در مقدمش به شما نشون بدیم بعد میگه من خودم کره جنوبی هستم موقعی که وزیر آموزش پرورش بودم ۲۰ سال پیش دیدم باید به آموزش پرورش برسم مدرسه نداشتیم به زحمت مدرسه ساختم کتاب نداشتیم از یونسکو کتاب برای ما فرستادند با آموزش به پرش رسیدیم و بعد از ۲۰ سال اگر امروز در آی تی حرف اول را میزنیم فقط سرمایه گذاری در آموزش و پرورش من اینها تو ذهنم بود. که بگم دوستان عزیز اگر دولت را متقاعد نکنیم که آموزش پرورش رو به مسئله اول کشور تبدیل کنه که باز آقای دکتر کاظمی خوشحالم که امروز این را در نطق شان گفتند یک بار اگر چنین پارادایم شیفت انجام نده ما این مشکلات همچنان توزیع و تکثیر میشه معمولا چی گفته میشه من به یک جلسه که آقای دکتر فانی ما را برده بود خدمت آقای دکتر لاریجانی اون زمان مدیر کل آموزش و پرورش بودم خراسان. آقای دکتر لاریجانی بیشتر با آموزش برسید ایشون با رقم استدلال کرد به درستی که آقا ما تا جایی که تونستیم بودجه آموزش پرورش افزایش دادیم دیگه قادر نیستیم بعد ایشان گفت که ما باید اقتصاد مان را فزاینده کنیم تا بتوانیم با اقتصاد فزاینده ارزش افزوده ایجاد کنیم تا اون اقتصاد فزاینده نداشته باشیم نمیتونیم این کار را بکنیم من اونجا دستاوردم بالا گفتم آقای دکتر یک پرسشی دارم من تا اینجا با شما همراهم که شما تا جایی که تونستید با آموزش رسیدید یک. ۲ برای اینکه بیشتر برسید باید اقتصاد فزاینده داشته باشید اما یک پرسشی دارم از شما جدا میشه برای اینکه اقتصاد فزاینده داشته باشید چه کار باید بکنیم اونجا بود که یادم میاد برای اولین بار ایشون گفتم این اولین بار اونجا گفتم بعد خیلی اینو تکرار کردم که مهم اصلی ترین نهاد توسعه آموزش و پرورشه اصلی ترین سازمان توسعه مدرسه است اصلی ترین واحد توسعه کلاس درس و کارگزار فکور توسعه معلم تا این را به حرکت نیارید اقتصاد فزاینده نخواهید داشت و تا اقتصاد فزاینده نداشته باشید مشکلاتتون دوباره میگم حمل میشود. توزیع میشود تکثیر میشود نه حل اتفاقا راهش اینه راهی که محمد این کار را واقعا به انجام رساند بنابراین عرضم تمام سوم اگر این چنین است راهبرد تجویزی چیست ببندم که بدونید حرف دلمو بهتون بزنم تجویز چیه من مشکل در حوزه سیاسی دونستم دیگه درسته راه حل اتفاقا در حوزه سیاسی نمیدونم نقطه عزیمت در حوزه اجتماعی میدونم اگر مزاحم دوستان هستم در افق فردا دو ساله به این خاطره. راه حل در حوزه اجتماعی است یعنی چی یعنی ما باید در حوزه عمومی و اجتماعی جامعه با سوسیالیزیشن با جامعه پذیری با اجتماعی کردن نظام تعلیم و تربیت نظام تعلیم و تربیت را در مردم در معلمان در مدرسه در مدیران در خانواده ها و در اقشار به مسئله اصلی تبدیل کنیم تا دولت هم مسئله اصلیش شود یعنی دولت منابع کم داریم با آموزش بدیم ۲۰ سال دیگه جواب میده که ما نیستیم ولی همین الان مردم اگر به آموزش اختصاص بدیم خوشحال میشن. این راهش این است که آموزش و پرورش مطالبه مردم بشود به مسئله اصلی تبدیل بشود و این از چه طریق امکان پذیر از طریق شماها از طریق بنده که الان مسئولیت ندارم از طریق همایش ها نمایشگاه نظام متقاعد سازی ngoها در بدنه جامعه ما آموزش پرور اصلی تبدیل کنیم تا در بدنه جامعه مطالبه اصلی آموزش پرورش نشود به ضرس قاطع در دولت نخواهد شد و این نیاز به سه نوع گفتمان سازی است گفتمان سازی نظری گفتمان سازی اجرایی قانونی و گفتمان سازی اجرایی. انشالله که این چنین شود خیلی خیلی متشکرم آقای خادمی و همه عزیزان
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0