کد خبر : 17325
تاریخ انتشار : جمعه 24 بهمن 1399 - 18:48

یادداشت به قلم نیما قاسمی

ما که هواتو داشتیم؛ تو هوایِ ما رو داری؟!

أخبار خوزستان را در پايگاه خبری‌ خوزتاب بخوانید

بی شک تیتر این یادداشت برای مردم خوزستان آشنا و برای رئیس جمهور خاطره انگیز است.

 

چه کسی است که به یاد نداشته باشد مردم این دیار، دل‌گفته ی “ما که هوا نداریم، اما هواتو داریم” را به چه کسی هدیه کرده اند.

این نمودِ معرفت مردمی که همیشه بزرگوارانه پای عهد و دوستی خود مانده اند؛ آنگونه شکُفت که تیتر خبرگزاری ها را درنوردید؛ و امروز نیز پس از هر پنجه به پنجه شدنمان با مصائب، همین شعار دستاویز برخی برای نیش و کنایه زدن به مردم و کنشگران این دیار است!

هنوز به یادمان مانده که گفتند پس از شنیدن این “دل‌گفته”، رئیس جمهور قدرشناسانه چشم تَر کرده است.
پس برای خوانندگان محرز است که مخاطب اصلی این مرقومه‌ کیست.

 

جناب آقای رئیس جمهور؛ می دانم که می خوانی و هر چه می خواهم بگویم را تو خود خوب می دانی!
اما باز می‌گویم و می‌نویسم که ثبت گردد و به یادگار بماند.
همین اول، آخرش را می گویم!
ما مردم خوزستان گِله زیاد داریم و حق هم داریم؛ و این را می‌دانید.

نمی‌خواهم حرف های تکراری گذشته را باز بگویم که در چند دهه‌ی گذشته چه کرده‌ایم و چه کشیدیم و چگونه وفادارانه به کشور و انقلاب، فعالانه در صحنه ماندیم؛ چون می دانم این را هم خوب می دانی.

در حقیقت اگر هر کس نداند؛ اگر سیاسیون و مسئولین تازه نفسِ جنگ و سازندگی و گذار و بحران و تحریم ندیده و نچشیده ندانند؛ اگر کنار گود نشسته‌ها نفهمند، ولی شما خوب می دانی که دهه ها به این سرزمین تفتیده آمدی و همیشه در کارنامه سیاسی و مدیریتی‌ خود، نام خوزستان را داشته ای.

 

آقای روحانی

می خواهم به یادت بیاورم. می خواهم دوباره احساست را رقیق کنم و با آه و خستگی خوزستان دوباره چشمت را تَر کنم. همانطور که گفتند از سر عُلقه و احساس چشمت تَر شد.

آقای رئیس جمهور
بی‌رودربایستی بگویم که این مردم خسته به گردن شما حق بسیار دارند. گله‌مندیم و گاه و بیگاه معترض هم می شویم. اما چه کنیم که خودمان هم می دانیم که از انقلاب و نام عزیز ایران دل نمی‌کنیم. چه کنیم که می دانیم باز هم به وقتش در میانه ی مِیدان‌یم و باز هم هوایِ آن چیزهایی که باید داشته باشیم را خواهیم داشت.

جناب روحانی
اگر نظام به این اجماع رسیده که در میانه ی کارزار، سکانداری دیگر برای این کشتی برگزیند؛ حق این مردم نیست که از تبحرِ سکانداری توفان دیده و با تجربه بهره ببرند؟
آیا انتظار زیادی است که مردم بخواهند در ادامه‌ی مسیر، ناخدایی مطمئن کشتی را هدایت کند که اما و اگر و کم و کاستی در میان نباشد؟
خواسته‌ی زیادی است که از شما بخواهیم معتمد ترین و مطمئن ترین فرد را برای به ساحل مقصود رساندن این کشتی برگزینید؟
فردی که بتواند نماینده و امین خوبی برای دولت و آبرویی برای نظام و انقلاب باشد.
سکانداری که هیچ پیش فرضی را در ذهن اطیاف مختلف سیاسی و اجتماعی ایجاد نکند؛ که محلِ اتحاد باشد و نه کانون انشقاق. خوزستانی با این پتانسیل و حساسیت که می‌شناسید؛ استانداری در قامت و اعتبار معاون رئیس جمهور، وزیر و یا معاون وزیر نمی خواهد؟
مدیری که وزن کارنامه‌اش موجب فصل الخطابی دستوراتش باشد.

جناب آقای روحانی
مردم خوزستان از بسیاری چیزها گذشتند؛ پس گذشتن از برخی چیزها به خاطر مردم خوزستان نمی تواند دور از ذهن باشد. ما منتظر شخصیتی مرضی‌الطرفین و جامع الاطراف هستیم که مطمئنا دور از دستر‌ستان نیست.

 

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
از برق این زمرد هی دفع اژدها کن

 

نیما قاسمی

۹۹/۱۱/۲۳

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.