کد خبر : 28282
تاریخ انتشار : جمعه 5 اردیبهشت 1404 - 12:35

اخبار خوزستان را از پایگاه خبری خوزتاب دنبال کنید

تحلیل آثار و نوشته‌های محمد شریفی، روزنامه‌نگار و طنزپرداز خوزستانی

احسان سپهوند – محمد شریفی، روزنامه‌نگار، حکایت‌نویس و طنزپردازی است ریشه‌دار در خاک فرهنگ جنوب؛ نویسنده‌ای که با قلمی آگاه و نگاهی ژرف، وجوه مغفول‌مانده‌ای از تاریخ، جامعه و فرهنگ ایران ـ به‌ویژه خوزستان ـ را به تصویر می‌کشد. او در آثار خود، از زبان فاخر و تصویرسازی‌های هنرمندانه بهره می‌گیرد و با آمیزه‌ای از

احسان سپهوند – محمد شریفی، روزنامه‌نگار، حکایت‌نویس و طنزپردازی است ریشه‌دار در خاک فرهنگ جنوب؛ نویسنده‌ای که با قلمی آگاه و نگاهی ژرف، وجوه مغفول‌مانده‌ای از تاریخ، جامعه و فرهنگ ایران ـ به‌ویژه خوزستان ـ را به تصویر می‌کشد. او در آثار خود، از زبان فاخر و تصویرسازی‌های هنرمندانه بهره می‌گیرد و با آمیزه‌ای از طنز، نقد و خاطره، روایتی بومی اما جهان‌فهم خلق می‌کند.

unnamed 1 تحلیل آثار و نوشته‌های محمد شریفی، روزنامه‌نگار و طنزپرداز خوزستانی

احسان سپهوند – شریفی متولد ۳۰ شهریور ۱۳۴۵ در دهستان “بلواس / ابوالعباس” از توابع باغملک است، اما بیشتر عمر خود را در اهواز سپری کرده‌است. او طی سی سال گذشته، بی‌وقفه نوشته و نقد کرده، هرچند هنوز گامی در مسیر گردآوری و چاپ مجموعه آثارش برنداشته‌است. آثار او عمدتاً در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود و طیف گسترده‌ای از مخاطبان، به‌ویژه در خوزستان، آثارش را دنبال می‌کنند.

حکایت‌ها به‌مثابه آیینه‌ای از جامعه

برای فهم بهتر آثار محمد شریفی، چند نمونه از نوشته‌های شاخص او را مرور می‌کنیم:

۱- حکایت «جعفر کور و آغاز دولت مسعود»

این حکایت که در فروردین ۱۴۰۴ منتشر شد، با خلق شخصیت خیالی “جعفر کور”، به نقد وعده‌های سیاسی و شعارهای بی‌سرانجام پرداخته‌است. شریفی در این اثر، طنزی تیز و رندانه را به کار می‌گیرد تا ناتوانی دولت‌ها در عمل به وعده‌هایشان را افشا کند. زبان طنز او، به‌جای خنداندن سطحی، مخاطب را به تأمل و مقایسه فرامی‌خواند.

۲- «آواز قو در باغ سپهدار»

در این نوشته‌ی شاعرانه ـ تاریخی، شریفی با نگاه نوستالژیک، زندگی محمدحسین‌خان سپهدار، شخصیت برجسته‌ی بختیاری را در باغی تاریخی در رامهرمز بازآفرینی می‌کند. داستان، آمیزه‌ای است از خاطره، تاریخ، طبیعت و عشق. او درختان نارنج و ترنج باغ را نه‌فقط درخت، که ساکنان قدیمی و ایستاده در برابر فراموشی می‌داند. عشق سپهدار به بی‌بی شاهزاده امیری‌زنگنه، در دل روایت جاری است و نمادی از پیوندهای فرهنگی میان اقوام به شمار می‌آید.

۳- «دل‌افروز؛ زنی که به قاعده شلیک کرد»

این حکایت، پرده‌ای از آیین «خون‌بس» در ایلات جنوب را کنار می‌زند. شخصیت اصلی داستان، زنی است که به‌جای تسلیم در برابر سنت، ایستادگی می‌کند. شریفی در این روایت، هم نقدی بر سنت‌های کهنه و گاه خشن ارائه می‌دهد، و هم قهرمانی زنانه را می‌ستاید؛ زنی که شلیک می‌کند، اما نه از روی خشم، بلکه به قاعده و خرد.

۴- «تمنای حافظ از اتابک پورپشنگ در صحرای ایذج»

در این اثر تحلیلی، شریفی به بررسی غزل ۳۹۰ حافظ می‌پردازد و آن را در بستر تاریخی سقوط آل اینجو و حضور حافظ در قلمرو لرهای اتابک تحلیل می‌کند. او با تلفیق ادبیات، تاریخ و جغرافیا، خواننده را به قلب وقایع سده هشتم هجری در ایذج و مالمیر می‌برد و می‌کوشد پیوند شعر حافظ با تحولات سیاسی زمانه‌اش را آشکار سازد.

نگاهی عمیق به «آواز قو در باغ سپهدار»

در این اثر، شریفی باغ را نه صرفاً فضایی طبیعی، که شخصیت محوری داستان قرار می‌دهد؛ باغی که تنفس دارد، خاطره دارد، و هنوز صدای پای سپهدار در خاک آن می‌پیچد. درختان باغ، گویی شاهدان خاموش تاریخ‌اند که با هر باد، رازهایی را در گوش ما زمزمه می‌کنند. شریفی در این داستان، با مهارتی شاعرانه، فضاهای طبیعی و تاریخی را به‌گونه‌ای زنده و ملموس تصویر می‌کند.

در متن، عشق سپهدار نه صرفاً روایت یک دل‌دادگی، که نماد یک پیوند انسانی و فرهنگی عمیق میان دو طایفه است. این عشق، همانند گل‌های نارنج باغ، می‌شکفد، می‌پژمرد، اما عطرش هنوز در هوا جاری است.

ویژگی‌های نوشتار محمد شریفی

۱- زبان فاخر و هنری: شریفی در نوشتار خود از واژگانی بهره می‌برد که در عین غنا و فصاحت، حامل بار فرهنگی‌اند. نثر او همزمان دل‌نشین و اندیشه‌برانگیز است.

۲- طنز عمیق و انتقادی: طنز او از جنس آگاهی است، نه تفنن. مخاطب را به قلب بحران‌های اجتماعی، سیاسی و تاریخی می‌برد و از خلال طنز، لایه‌های پنهان واقعیت را آشکار می‌سازد.

۳- تصویرسازی خلاقانه: فضاهای او زنده‌اند؛ درخت، خانه، باد، آدم‌ها و حتی سکوت در آثارش نقش دارند. خواننده نه‌تنها متن می‌خواند، بلکه آن را تجربه می‌کند.

۵- وجه اجتماعی و فرهنگی پررنگ: هر اثر او، بازتابی از یک واقعیت اجتماعی، فرهنگی یا تاریخی است. او تاریخ خوزستان و بختیاری را در متن روزگار امروز بازخوانی می‌کند.

۶- نقد ساختاری: شریفی تنها به نقد افراد و حوادث نمی‌پردازد، بلکه ساختارها را می‌کاود؛ ساختارهایی که ریشه در تاریخ، سنت، سیاست یا فراموشی دارند.

۷- تلاش برای احیای فرهنگ بومی: او با روایت‌های خود، زبان، آیین، جغرافیا و خاطره‌ی مردمان جنوب را زنده نگه می‌دارد. هر داستان، سندی از یک زیست فرهنگی است که در خطر فراموشی است.

کلام پایانی

محمد شریفی نویسنده‌ای است که در زمانه‌ی هیاهو و فراموشی، با طنز و حکایت، به ما یادآوری می‌کند که «حافظه‌ی تاریخی» تنها با نوشتن و روایت کردن، زنده می‌ماند. آثار او آینه‌ای است از آنچه هستیم و آنچه می‌توانستیم باشیم.

او تنها داستان‌نویس یا طنزپرداز نیست؛ تاریخ‌نگاری است با زبانی شاعرانه و قلمی که به خون تجربه و فرهنگ آغشته است.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.